سید علی قاضی طباطبایی
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم عباس داداشزاده (فانی تبریزی) از شاعران و نویسندگان مطرح تبریزی است. او دارای تألیفات، تحقیقات و سرودههایی با موضوع عرفان ناب شیعی است. از جمله کتابهای او میتوان به کتاب دلدادگان توحید که در شرححال پنج عارف و حکیم بزرگ معاصر جهان تشیع، سیدعلی قاضی طباطبائی، علامه سیدمحمدحسین طباطبائی، علامه محمدتقی جعفری، علامه امینی و نیز آیتالله ملکی تبریزی نگارش شده و با حسن رغبت خوانندگان مواجه شد. گفتوگویی با جناب فانی تبریزی با موضوع سیره عرفانی مرحوم سیدعلی قاضی بهبهانه نهم بهمن سالگرد ارتحال ایشان صورت گرفت که مشروح آن را در زیر می خوانید:
تسنیم: جناب فانی، اگر اجازه فرمایید اولین سؤالمان در خصوص انگیزه شما از تألیف کتاب «دلدادگان توحید» باشد، لطفاً بفرمایید که چرا از میان اینهمه عالمان آذربایجانی این پنج بزرگوار را انتخاب نمودهاید؟
فانی: دیار آذربایجان از قدیمالایام مهد علم و ادب و تمدن بوده و بزرگان بسیاری را در دامن پرمهر خویش پروریده است و مفاخر آذربایجان چه در زمینه علم و ادب و چه در رشتههای دیگر قابل توجه است و پرواضح است که عالمان بزرگ و شاعران سترگی در جامعه ادبی و علمی این مرزوبوم رشد نموده و بسا شهره آفاق گشتهاند. بهدلیل اشتهار، مقبولیت و روش سلوک فردی و اجتماعی این بزرگواران یعنی، علامه طباطبایی، علامه امینی، علامه جعفری، مرحوم ملکی تبریزی و آقا سیدعلی قاضی رحمة الله علیهم اجمعین آنان را انتخاب کردم که هم در عصر حاضر مورد علاقه طلاب، دانشجویان و جوانان پاک میباشند و همچنین روش سیر و سلوک معنوی ایشان کاملاً مطابق با کلام الله و طریقه نورانی حضرات معصومین علیهم السّلام است، لذا آن بزرگواران را بهعنوان اساتید عرفان و راهنمایان طریق بندگی در این اثر معرفی کردهایم و موضوع اصلی کتاب هم "پژوهشی در زندگانی، سلوک و آثار و اندیشه آن بزرگواران" میباشد که در ۶۶۴ صفحه توسط انتشارات دار الکتب الاسلامیه در تهران به چاپ رسیده است.
تسنیم: آشنایی حضرتعالی با اندیشه و شخصیت مرحوم سیدعلی قاضی از کجا آغاز شده و دیدگاهتان نسبت به ایشان چگونه بوده است؟
من علاقه خاصی به علامه طباطبایی دارم و تا حدودی با آثار گرانقدرش آشنایی دارم. ایشان از شاگردان مرحوم آقا سیدعلی قاضی بودند، علامه رحمة الله علیه آقای قاضی را بسیار ستودهاند تا جایی که میفرمایند: ما هرچه داریم از آقا سیدعلی قاضی داریم. حتی میگوید: این تفسیر قرآن آیه به آیه مرحوم قاضی به ما یاد دادهاند و ما در تفسیر قرآن از شیوه ایشان پیروی میکنیم. این اظهارات مرحوم علامه طباطبایی توجه مرا نسبت به مرحوم آیت الله سیدعلی قاضی جلب کرد و بعدها با مطالعه اقوال بزرگان دیگر جهان علم و عرفان بیشتر به عظمت این عارف معظم پی بردم. آیتالله سیدعلی قاضی بهفرموده علامه حسنزاده آملی از اعجوبههای دهر بود. و یا حاج سیدهاشم حداد میگوید: از صدر اسلام تا به حال عارفی به جامعیت مرحوم قاضی نیامده است و یا امامخمینی میفرمایند: قاضی کوهی بود از عظمت و مقام توحید که بنده حقیر حتی از درک فرمایش این بزرگان در خصوص آیتالله قاضی احساس عجز و ناتوانی میکنم.
دلدادگان توحید هم تحفهای است ناقابل و پای ملخی است که به درگاه سلیمانحشمتان ملک عرفان بردهایم و امیدواریم مورد قبول درگاه شود.
تسنیم: آقای فانی، در خصوص سیره و روش سیر و سلوک حضرت قاضی بفرمایید!
عارفانی که مراتب عرفانی را طی کردهاند بر اثر تزکیه نفس و ریاضات شرعیه، زنگار دل را پاک نموده و دلهایشان آینهوار محل تجلی جمال الهی گشته، وجودشان منشأ خیر و برکت میشود و تمامی حرکات، تکلمات و سکنات آنان برای سالکان طریقت الگو شده و در تربیت نفسهای مستعده تأثیرگذار میشوند و مانند شمع میسوزند و روشنایی و گرمی میبخشند و لازم به ذکر است که چون استعدادها مختلف است، سیر و سلوک افراد هم متفاوت خواهد بود و خداوند رحمان نیز هرکس را نسبت به استعدادش اشباع میکند و نسبت به استعدادش تکلیف میخواهد. لذا ما یک سلوک فردی داریم و یک سلوک اجتماعی . سلوک فردی هرکس شاید مختص خودش باشد و درد دیگری را درمان ننماید، ولی در سلوک اجتماعی میتوانیم از روش و "سیره" آنان استفاده کنیم.
چنانکه در احادیث آمده است: "طرق الی الله بعدد انفاس الخلایق" یعنی راههای رسیدن به خداوند بهعدد نفسهایی است که خلق شده است. شاید ما نتوانیم مثل آقای قاضی باشیم و اصلاً خداوند نمیخواهد که ما مثل آقای قاضی باشیم یا مثل علامه طباطبایی، و این درست نیست که جوانان عزیز ما تصور کنند که هرکس سیر و سلوک نماید حتماً حال و هوای خاصی پیدا میکند و منتظر کرامات و غیره میشود، بهقول مولانا جلالالدین: "بر سماع راست هرکس چیز نیست/طعمه هر مرغکی انجیر نیست".
اگر من به خودم تلقین کنم که الآن باید مثل علامه طباطبایی نماز بخوانم و یا مثل آقا سیدعلی قاضی مکاشفات داشته باشم درست نیست و اصلاً امکانپذیر نیست، وظیفه سالک در سیر و سلوک آن است که بنده حلقه به گوش مولایش باشد و در راه رسیدن به او حرکت نماید و هیچ چشمداشتی از حضرت حق جلجلاله نداشته باشد و مانند آقا سیدعلی قاضی هیچوقت در پی کرامات نباشد و باز حافظ شیرازی:
تو بندگی چو گدایان بهشرط مزد مکن
که خواجه خود روش بندهپروری داند
تسنیم: پس نتیجهای که میگیریم سلوک فردی هر عارف فرق میکند؟! حالا وظیفه کسانی که میخواهند اهل سلوک باشند چیست؟ باید چهکسانی را برای خود الگو انتخاب کنند؟
در اولین قدم سلوک، انتخاب استاد و راهنمای راه از اهم واجبات است و سیر و سلوک بدون استاد امکانپذیر نیست و اصلاً سالک در هر مرحلهای که باشد بینیاز از استاد نیست! باز بهفرموده حافظ شیراز که خود از عارفان تماشاگه راز است چقدر زیبا این موضوع را بیان میفرماید:
بیپیر مرو تو در خرابات/هرچند سکندر زمانی
علامه طباطبایی میفرماید: اگر انسان استاد را پیدا کرد نصف راه را رفته است و ظاهراً از استادش سید علی قاضی نقل میکند: انسان اگر پنجاه سال زحمت بکشد و بهدنبال پیداکردن استاد باشد ضرر نکرده است. چون اگر استاد را پیدا کرد نصف راه را رفته است. بعضی از اساتید فرمودهاند: استاد در طی طریق اکسیر اعظم است لکن کبریت احمر است یعنی چنانکه اکسیر ماهیت ماده را تغییر میدهد، استاد نیز مس وجود آدمی را به طلای ناب تبدیل خواهد کرد و لکن استاد صادق، مانند کیمیای احمر است.
"شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد/که چند سال بهجان خدمت شعیب کند"
سالک باید از جان و دل در خدمت استاد خویش باشد و با عمل به دستورات او و توکل به حضرت باری به راه خود ادامه دهد.
تسنیم: بحث در خصوص سیره و روش سلوکی آقا سیدعلی قاضی بود، خواهشمندیم در این خصوص توضیحاتی بفرمایید؟
بهنظر بنده حقیر، آقا سیدعلی قاضی روش خاصی در سلوک نداشتند! آبشخور سلوک آن بزرگوار کتاب الله و روش و سیره اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السّلام است و لاغیر، اما ما اگر سیره آن بزرگوار را بخواهیم تقسیمبندی کنیم میتوانیم به سیره عرفانی، سیره معنوی و سیره تربیتی او اشاره کنیم که بهتحقیق در تمامی مراتب نیز از کتاب خداوند متعال و اهلبیت(ع) پیروی کرده است، مثلاً در سیر معنوی ایشان نماز اولوقت را توصیه میفرمودند و نالههایش را به نماز شب اهمیت فوقالعادهای میدادند، با قرآن مأنوس بودند و قرآن را شراب المؤمنین میخواندند، و همه اینها را با اخلاص کامل انجام میدادند و در بندگی خداوند منان لحظهای کوتاهی نمیکردند و خدا را عاشقانه ستایش میکردند و معتقد بودند که دل به دلدار باید داد و جان به جانان.
و همچنین در سیره عرفانی خویش، هیچوقت دنبال کرامات نبودند، با رضای محض و تسلیم صرف به راه افتاده بود و در یافته بود که بنده نباید در بندگی خود از مولایش توقعی داشته باشد:
"تو بندگی چو گدایان بهشرط مزد مکن/که خواجه خود روش بندهپروری داند" و حتی بالاتر از آن:
"عاشقان را گر در آتش میپسندند لطف دوست/تنگچشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم"، آری او فانی در حق بود و جز رضای دوست هیچ در سر نمیپرورید. و همچنین مکتب عرفانی او مکتب اهلبیت(ع) بود، یعنی شعار اصلی او در سلوک، عبودیت و بندگی بود؛ بندگی منصبی است که از رسالت برتر آمده است، اگر انسان بنده حق گردد عالم را تسخیر خواهد کرد.
امام صادق(ع) میفرماید: العبودیة جوهرة فی کنهه الربوبیة، یعنی عبودیت جوهرهای دارد که در کنه آن ربوبیت نهفته است و چقدر زیبا مولانا این موضوع را بررسی میکند:
"از عبادت میتوان الله شد/نی توان موسی کلیمالله شد"
آقای قاضی در میان عرفا تندیس توحید است، او جز خدا نمیبیند و جز خدا نمیخواهد و عرفانش عبودیت محض است و سیره تربیتی او نیز خاصخاص است. کتمان سر، استقامت و صبر در سلوک، نهی شاگردان از کرامات، و ضرورت رسیدن به مقام اجتهاد برای سالکان از ویژگیهای سیره تربیتی آن بزرگوار است. در خصوص کتمان سرّ آنچنان خود را گمنام نگه داشته بود که حتی شاگردانش نیز نمیدانستند او در چهمراتبی است و چه مقاماتی دارد. تربیت شاگرد و نفوس مستعده کار بزرگی است که از عهده هرکسی برنمیآید. بهنظر حقیر اگر انسان در تمامی عمرش شاگردی چون علامه طباطبایی را تربیت کند بزرگترین کار و خدمت را به بندگان و دین خدا و جامعه اسلامی و انسانی نموده است.
تسنیم: با توجه به گزارشات و نقلهایی که از مرحوم قاضی شده است، بیشترین توصیههای اخلاقی و عرفانی آقای قاضی چه بوده است؟
بیشترین توصیه آن بزرگوار به شاگردانش، بندگی کردن خداوند از روی اخلاص بود و همچنین اطاعت و پیروی از حضرات معصومین(ع)، سپس توصیه میکرد به نماز اولوقت، قرآن خواندن، نماز شب و شبزندهداری، شکر نعمات الهی، استغفار، زیارت اماکن متبرکه و ... .
تسنیم: از مرحوم قاضی اشعاری نیز نقل شده است، در این خصوص هم توضیحاتی بفرمایید!
بلی، مرحوم آقای قاضی ذوق شعری خوبی هم داشته و در شعرهایش (مسکین) تخلص میکرد. من هم چند شعر از آن بزرگوار را دیدهام. بهنظر من درست نیست که ما آن عارف کامل و عاشق شوریده حضرت حق را شاعر بنامیم و انصاف نیست که او را شاعر معرفی کنیم، چون هنر شعر چیز دیگری است و او عاشقی است دلداده توحید و فقیهی عارف که جز خدا نمیبیند و جز خدا نمیجوید.
"جز تو ما را هوای دیگر نیست/جز وصال تو هیچ در سر نیست"
تسنیم: آقای فانی، این ایام بحث در مورد مقامات و شئون معنوی مرحوم قاضی و نیز سایر بزرگان عرفان و حکمت رونق خاصی گرفته و با استقبال جوانان نیز مواجه شده است، در مورد بایستههای این کار نیز توضیحاتی دهید؟
فقط یک تذکر را لازم میدانم که در معرفی شخصیت علمی و عرفانی این بزرگوار و یا بزرگان دیگر سعی کنیم غلو نکنیم و آنان را طوری معرفی نکنیم که درک مقامات آنان در حد فهم هیچ احدالناسی نباشد و آنان را آنقدر بزرگ نکنیم که از دسترس جوانان پاک و مؤمن و علاقمند به سلوک خارج نماییم. ایشان در حقیقت یکی از بندگان پاک خداوند مهربان بود که با اطاعت از خداوند و حضرات معصومین علیهم السّلام این مقامات معنوی را طی کرده است و این راه همیشه برای همه جوانان مؤمن و بااخلاص باز است و همه میتوانند نسبت به استعداد خویش از آن بهرهمند شوند.
انتهای پیام/*