پروین اعتصامی بانوی شعر ایران

.

تاریخ خبر : 1392/12/24 - 8:8
کد خبر : 84215
در آستانه سالروز تولد پروین اعتصامی/ استاد فانی تبریزی در گفتگو با آناج؛
پروین اعتصامی، بانوی شعر ایران
نویسنده و شاعر تبریزی گفت: پروین بهترین الگوی زنان جامعه ایرانی است و بخصوص زنانی که در عرصه شعر و ادب فعالیت دارند. به نظر اکثر پروین شناسان او شاعری است که حتی یک بیت بیهوده نسروده است.
سرویس فرهنگ و هنر آناج، استاد عباس داداش زاده متخلص به فانی تبریزی، شاعر آیینی و از جمله پژوهشگران پرکار حوزه ادبیات و عرفان خطه آذربایجان است که چندین اثر پژوهشی غنی از وی به چاپ رسیده است.

در آستانه سالروز ولادت شاعره نامدار و شهیر تبریزی، پروین اعتصامی گفت و گویی با استاد فانی داشته ایم که به محضر خوانندگان آناج تقدیم می گردد:

آناج: در رابطه با نامگذاری 25 اسفند به نام شاعره نامدار و افتخار آذربایجان "پروین اعتصامی" بفرمایید:

روز 25 اسفند هر سال را به نام پروین اعتصامی نام گذاری کرده اند. این یک سنت حسنه و فرهنگ بسیار زیبایی است که متولیان امر می خواهند یاد و خاطره مفاخر بزرگ ایران زمین را در تاریخ این مرز و بوم زنده نگه دارند و به همین علت برخی از روزهای سال را به نام بزرگان و مشاهیر ایران نام گذاری کرده اند. 25 فروردین روز عطار نیشابوری، 25 اردیبشهت روز فردوسی.. تا همه ساله آن بزرگواران را یاد کنند و از آثار و اندیشه های والای ایشان در عرصه فرهنگ و ادب بهره گیرند. خانم رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی دختر میرزا یوسف خان اعتصامی است که به اعتصام الملک مشهور است.

این نادره ی دوران در سال 1285 شمسی در تبریز به دنیا آمده که الان آن خانه بسیار زیبا و ارزشمند در یکی از محله های قدیمی تبریز به نام ششگلان در کوچه ای به نام پروین اعتصامی که محل زادگاه پروین است به همت سازمان میراث فرهنگی استان بازسازی شده و در تاریخ 28 اسفند 1385 به ثبت آثار ملی ایران رسیده است و هر روزه علاقه مندان او از گوشه کنار ایران و کشورهای دیگر از آن مکان زیبا بازدید می نمایند.

پدر او مردی سرشناس و دانشمند بود و علاقه ی زیادی به ادبیات داشت، در حقیقت ادیبی فاضل و دانشمند بود. پروین نیز ادبیات فارسی و عربی را در همان دوران کودکی از پدر بزگوار خود یاد گرفت. در سال 1291 به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت کرد و در آنجا با بزرگانی چون علامه دهخدا و ملک الشعرای بهار آشنا شد و در مدرسه ی آمریکایی ها زبان انگلیسی را فرا گرفت. شوق فراوان او به شعر و شاعری چنان بود که از زمان کودکی او، خود را نشان می داد و مورد توجه بزرگان شعر و ادب قرار می گرفت.

اعتصامی با توجه به روح لطیفش مصیبت فراوانی کشید ولی مردانه زندگی کرد. او در سال 1313 با پسر عمویش که رئیس شهربانی کرمانشاه بود ازدواج کرد و بعد از 4 ماه طلاق گرفته، به تهران بازگشت و تا آخر عمر نیز مجرد زندگی کرد و در 34 سالگی دار فانی را وداع گفت.


آناج: در خصوص جایگاه علمی و ادبی پروین اعتصامی توضیحاتی بفرمایید:

به نظر من او بانوی شعر ایران و خوش اقبال ترین شاعره جهان است. ما در تمامی دنیا در میان همه ی بانوان، شاعری خوشنام تر و خوش اقبال تر از پروین اعتصامی که اینچنین شهره ی آفاق باشد نمی شناسیم. او از دوران کودکی شاعر خوش ذوق و توانایی بود و این سخنوری از لطف خداوند و خاندان ادیب و عالم پرورش می باشد. حقیقت اینکه خداوند او را شاعر آفریده و او از مادر شاعر به دنیا آمده است. به قول استاد شهریار (( شاعر اولا بیلمز سن آنان دوغماسا شاعر)) این نظریه قاطبه ی شعرا و ادبای ما است و حضرت مولانا چقدر قاطع می فرماید:

طبع موزون از عنایت های لطف خاص اوست
نیست چون علم دگر مقدور کسب این کمال

چنانکه برخی گفته اند: پروین شعر " اشک یتیم" را در 9 سالگی سروده است:

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خواست...

آن پارسا که ده خرد و ملک رهزن است
آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست

این از اشعاری است که مورد توجه است و فرهنگ و مشکلات روزگار خویش را بازتاب می دهد و شنونده منصف را به مقام معنوی و درک فوق العاده پروین متوجه می سازد. او از نوادر روزگار و از مفاخر بزرگ شعر و ادب ما است، اگرچه خود شهرت جهانی دارد و از نوابغ شعر فارسی نیز محسوب می شود.

آناج: در خصوص سبک شعر و ویژگیهای آثار او توضیحاتی بفرمایید:


سبک شعری او خراسانی است و بیشتر به شیوه ی ناصر خسرو قبادیانی شباهت دارد. از ویژگی های شعر او می توان به ساده و روان بودن، دلنشین و لطیف بودن، خیال انگیزی و سخنان پر از پند و اندرزهای حکیمانه اشاره کرد.

مضمون بیشتر اشعارش اجتماعی و اخلاقی است و در شوه مناظره از شاعران کم نظیر تاریخ ادبیات فارسی است که همه از اعتقادات درونی او سرچشمه گرفته اند. برای مثال شعر "لطف حق" او با مطلع زیر:

مادر موسی چو موسی را به نیل
در فکند از گفته رب جلیل

خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بی گناه

گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای

یکی از شاهکارهای تاریخ ادبیات فارسی است که با موضوع توحید سروده شده است که یک حکایت قرآنی است و  در میان شعر از زبان وحی می گوید:

نسبت نسیان به ذات حق مده                             بار کفر است این به دوش خود منه
رودها از خود نه طغیان می کنند                           آنچه می گوییم ما آن می کنند
ما به دریا حکم طوفان می دهیم                           ما به سیل و موج فرمان می دهیم...

و یا در شعر بسیار زیبای "مست و هشیار" چقدر هنرمندانه مشکلات اجتماعی زمان خویش را در قالب هنر خویش بیان کرده است:

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت            مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی          گفت: جرمِ راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانه‌ی قاضی برم                     گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم           گفت: والی از کجا در خانه‌ی خمار نیست
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب               گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان                   گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم                   گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه                  گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی      گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیارمردم، مست را                 گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست


چقدر قلندر وار، ادیبانه و پخته، سخن می گوید و در بسیاری از موارد اشعارش از سعدی و حافظ و سنایی لطیف تر است، حقیقتأ در برخی از اشعار گوی سبقت از بزرگان ربوده است.

آناج: به نظر شما زیباترین شعر پروین اعتصامی کدام شعرش می تواند باشد؟

به نظر من "شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است" همه اشعار پروین خوب و پسندیده است، همه قصاید و قطعات و مثنوی های او شیرین و دلنشین اند، ولی در اشعاری مانند: لطف حق، هشیار و مست، گره گشای، دیوانه و زنجیر _ لطف دیگری وجود دارد. به شعر زیبای دیوانه و زنجیر توجه فرمایید:

گفت با زنجير در زندان شبي ديوانه اي                       عاقلان پيداست كز ديوانگان ترسيده اند
من بدين زنجير ارزيدم كه بستندم به پاي                    كاش مي‌پرسيد كس كايشان به چندارزيده‌اند
دوش سنگي چند پنهان كردم اندر آستين                   اي عجب آن سنگها را هم زمن دزديده اند
سنگ مي دزدند از ديوانه با اين عقل و راي                 مبحث فهميدنيها را چنين فهميده اند
عاقلان با اين كياست عقل دور انديش را                    در ترازوي چو من ديوانه اي سنجيده اند
از براي ديدن من بارها گشتند جمع                          عاقلند آري چو من ديوانه اي كمتر ديده اند
جمله را ديوانه ناميدم چو بگشودند در                       گر بدست ايشان بدين نامم چرا ناميده اند
كرده اند از بيهشي بر خواندن من خنده ها                 خويشتن در هر مكان و هر گذر رقصيده اند
من يكي آيينه ام كاندر من اين ديوانگان                     خويشتن را ديده و بر خويشتن خنديده اند
آب از صاف از جوي نوشيدم مرا خواندند پست             گرچه خود خون يتيم و پير زن نوشيده اند
خالي از عقلند سرهايي كه سنگ ما شكست           اين گناه از سنگ بود از من چرا رنجيده اند
به كه از من باز بستانند و زحمت كم كنند                  غير ازين زنجير اگر چيزي به من بخشيده اند
سنگ در دامن نهندم تا در اندازم به خلق                  ريسمان خويش را با دست من تابيده اند
هيچ پرسش را نخواهم داد زينساعت جواب               زانكه از من خيره و بيهوده بس پرسيده اند
چوب دستي را نهفتم دوش زير بوريا                        از سحر تا شامگاهان از پيش گرديده اند
ما نميپوشيم عيب خويش اما ديگران                       عيبها دارند و از ما جمله را پوشيده اند
ننگها ديديم اندر دفتر و طومارشان                           دفتر و طومار مارا زان سبب پيچيده
ما سبكباريم از لغزيدن ما چاره نيست                     عاقلان با اين گرانسنگي چرا لغزيده اند؟



شاعر با چیره دستی خویش یک علامت سوال در آخر شعر می گذارد که تا قیامت همگان را به بهت و تحیر وا می دارد: عاقلان با این گرانسنگی چرا لغزیده اند؟!

آناج: پروین اعتصامی فقط 34 سال عمر کرده است، آیا فوت این شاعر نامدار علت خاصی داشته است؟

چنانکه عرض کردم متاسفانه عمر کوتاهی داشته است. در سال 1285 در تبریز متولد شد و در سال 1320 شمسی در تهران روح لطیف و پاکش به آسمانها عروج کرده است. تقریبا 34 سال عمر کرده و در حرم حضرت معصومه در قم به خاک سپرده شده است. برخی اعتقاد دارند که او کشته شده است ولی بیشتر محققان می گویند که او به علت بیماری حصبه درگذشته است. به هر حال زندگی اش کوتاه ولی با ارزش بوده و واقعا از عمرش استفاده کرده است.

شعری که برای سنگ مزارش سروده است. به فرموده استاد بزرگوارم مولانا عابد تبریزی تاکنون هیچ شاعری زیباتر از شعر پروین برای سنگ مزارش نسروده است.

شعری بسیار زیبا و دلنشین و زبان حال نیازمندی که دستش از همه دنیا کوتاه شده و در زیر خاک خفته است. گویی از زبان همه مردگان سخن می گوید، خود را معرفی می نماید که اختر چرخ ادب است و جز تلخی از روزگارش ندیده و سائل فاتحه و یاسین است و از دوستانش می خواهد که او را فراموش نکنند، سپس مردم را پند و اندرز می دهد و به عبرت آموزی دعوت می کند.

اینکه خاک سیهش بالین است                  اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی ز ایام ندید                       هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آن همه گفتار، امروز                      سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند                     دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست            سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد                      هر که را چشم حقیقت‌بین است
هر که باشی و ز هر جا برسی                  آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد                         چون بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند                       چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن                      دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت گاه              خاطری را سبب تسکین است

آن شاعر آسمانی، آگاه به زمان خود بود و با طبع شیوای خود در راستای تربیت انسانها می کوشید و همیشه از آرمانهای انسانی حمایت می کرد و تا آخرین نفس خویش با پند و اندرزهای حکیمانه و مشفقانه همه انسانها را به راه راست هدایت می کرد.


آناج: اگر سخن خاصی در مورد پروین اعتصامی دارید و یا توصیه ای به شعرای کشورمان دارید بیان فرمایید:


پروین بهترین الگوی زنان جامعه ایرانی است و بخصوص زنانی که در عرصه شعر و ادب فعالیت دارند. به نظر اکثر پروین شناسان او شاعری است که حتی یک بیت بیهوده نسروده است هرچه گفته، از دل گفته و دارای پیام ارزشی و معنوی است. به عبارت دیگر نجابت روح و استغنای طبعش و صد البته تربیت خانوداگی و عقیده او اجازه نداده که جوهره پاک و انسانی خود را آلوده نماید. چنانچه در خصوص ناموفق بودن زندگی مشترکش، در تمامی دوران های زندگی اش حرفی نزده است. جز سه بیت که در نهایت عفت کلام است:

ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی               جز سرزنش و بد سری خار چه دیدی
ای لعل دل افروز تو با این همه پرتو               جز مشتری سفله به بازار چه دیدی
رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت         غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی

می بینید که حتی کلمه ای ناروا ندارد. به تحقیق او نادره ی دوران و بانوی شعر ایران و بهترین الگوی شاعران جوان ما است.
لینک خبر : http://anaj.ir/news/pages/84215

اضافه کردن نظر