زندگی امام حسین(ع)

.

3-t

زندگی امام حسین(ع) برای دانش آموزان

نام: حسين

n مقام: امام سوم شيعيان

n لقب: سيدالشهدا

n كنيه: اباعبدالله

n نام پدر: علي

n نام مادر: فاطمه

n تاريخ تولد: سوم شعبان سال 4 هجري ـ مدينه

n تاريخ شهادت: 10 ماه محرم سال 61 هجري ـ كربلا

n مدّت امامت: 11 سال

n مدّت عمر: 57 سال

n محلّ دفن: كربلا ـ عراق

امام‌حسين(ع) فرزند عزيز حضرت‌علي(ع) و امام سوم شيعيان جهان است. او در سوم ماه شعبان سال 4 هجري به دنيا آمد. مادرش حضرت‌فاطمه(س) دختر پيامبر خدا(ص) بود. آن حضرت وقتي از مادرش متولد شد، پيامبر خدا به اسماء فرمود: فرزند مرا بياور، اسماء آن كودك را در لباس سفيدي پيچيد و به خدمت پيامبر برد، حضرت او را گرفت و در دامن خود گذاشت و در گوش راستش اذان و در گوش چپ‌ او اقامه گفت، پس جبرئيل نازل شد و گفت: نام او را حسين بگذار! پيامبر او را بوسيد و گريه كرد و فرمود: تو را مصيبتي بزرگ در پيش است.

تا زاده شد زمادر             آن نو کل پیمبر

شد نام او حسین از           لطف خدای داور

پيامبر خدا هميشه به آن حضرت محبّت مي‌نمود و او را بر شانه‌هاي خويش سوار مي‌كرد و صورت نازنين و لب‌هايش را بوسه مي‌زد و مي‌فرمود: «حسين از من است و من از حسين». امام‌حسين(ع) در صورت و سيرت شبيه‌ترين مردم به پيامبر اسلام بود. در شب‌ها نور از پيشاني او آشكار بود و مردم آن حضرت را از نور صورتش مي‌شناختند.

پيامبر مي‌فرمود: «هركس مرا دوست دارد و حسين و پدر و مادر او را دوست دارد در قيامت با من در بهشت خواهد بود».

سلمان فارسي مي‌گويد: پيامبر خدا(ص) امام‌حسين(ع) را مي‌بوسيد و مي‌فرمود: «تو سيّد، پسر سيّد و پدر سادات هستي، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي و از نسل تو 9 امام به وجود مي‌آيد كه نهم آنان قائم آل محمّد (عج) است.»

بود آن عزيز زهرا
در صورت و در اخلاق


زيباترين عالم
همچون رسول اكرم

مردي به مدينه آمد و پرسيد: كريم‌ترين مردم كيست؟ گفتند: حسين پسر علي، او به جستجوي امام رفت و آن حضرت را در مسجد پيدا كرد و شعري در مورد احسان و كرم امام خواند. امام مشغول نماز خواندن بود، وقتي نمازش را تمام كرد به غلام خود فرمود: اي قنبر آيا از مال حجاز چيزي مانده است؟ عرض كرد، بلي، 4 هزار دينار مانده است. فرمود همه را حاضر كن. به خانه رفتند و دينارها را به پارچه‌اي پيچيدند و امام پشت در ايستاد و از شكاف در، دست خود را بيرون آورد و پول‌ها را به آن مرد عطا كرد و شعري نيز در عذرخواهي از آن مرد خواند، آن مرد پول‌ها را گرفت و گريه كرد. حضرت فرمود: چرا گريه مي‌كني؟ آن مرد گفت: گريه مي‌كنم كه اين دست‌هاي سخاوت و كرم، چگونه زير خاك خواهد رفت.

در شهر خود مدينه
در جود و فضل و احسان


با خلق آشنا بود
او آيت خدا بود

وقتي كه امام‌حسن(ع) از دنيا رفت، امام‌حسين(ع) امامت شيعيان را به عهده گرفت. در آن زمان معاويه زنده بود و بر مردم حكومت مي‌كرد؛ او فرزندي داشت كه نامش يزيد بود، و وصيت كرده بود كه بعد از مرگ من، فرزندم يزيد خليفه‌ي مسلمانان است.

يزيد آدمي بدخو و فاسق بود. او دروغ مي‌گفت، شراب مي‌نوشيد و مردم را اذيّت مي‌كرد. يزيد گفت: حسين(ع) بايد با من بيعت كند و از ياران من باشد، ولي امام‌حسين(ع) مي‌فرمود: او انساني ظالم و بي‌ايمان است و من هرگز با يزيد بيعت نخواهم كرد. مأموران حكومت يزيد، امام را تهديد به مرگ كردند و گفتند: يا بايد با يزيد بيعت كني و يا آماده كشته شدن باشي.

زمان حج فرا رسيده بود و امام با خانواده‌ي خودش از مدينه به سوي مكه حركت كرد تا در مراسم حج شركت نمايد. دشمنان اهل‌بيت(ع) تصميم گرفته بودند تا او را در خانه‌ي خدا بكشند. امام براي حفظ حرمت كعبه، شبانه از مكّه بيرون آمد.

گفتا نبي: حسينم
بعد از حسن امامت


بر من چو نور عين است
بر عهده‌ي حسين است

وقتي مردم كوفه شنيدند كه امام‌حسين(ع) با يزيد بيعت نكرده است؛ همه براي امام نامه نوشتند كه اي پسر رسول خدا ما مي‌خواهيم تو رهبر و امام ما باشي و ما هيچ وقت تو را تنها نمي‌گذاريم. تعداد نامه‌هاي كوفيان هر روز بيشتر و بيشتر مي‌شد امام‌حسين(ع) حضرت مسلم(ع) را به كوفه فرستاد و در نامه‌اي او را نماينده‌ي‌ ‌مخصوص خود خواند و از مردم كوفه خواست تا از او اطاعت كنند و به دستوراتش عمل نمايند. مسلم(ع) به كوفه رسيد و مردم از او استقبال كردند و بيعت نمودند.

او به امام(ع) نامه نوشت كه مردم كوفه با من بيعت كردند و آماده‌اند تا تو تشريف بياوري. وقتي يزيد ديد كه مردم كوفه مي‌خواهند با حسين(ع) بيعت كنند، عبيدالله زياد را حاكم كوفه كرد. او كه مردي فاسد و خونريز بود مردم كوفه را تهديد كرد و گفت: هركس از حسين(ع) حمايت كند كشته خواهد شد و هركس از يزيد حمايت نمايد در امان خواهد بود و پاداش خوبي نصيب او خواهد شد. كوفيان ترسيدند و دست از حمايت حسين(ع) برداشتند و مسلم را تنها گذاشتند و سربازان ابن‌زياد او را به شهادت رساندند. وقتي به امام‌حسين(ع) پيام رسيد كه مسلم را شهيد كرده‌اند او ديگر به كوفه نرفت و به سوي كربلا حركت نمود.

اين كوفيان غافل
در درك و فهم قرآن


بي‌دين و بي‌وفايند
بي‌ذوق و بي‌صفايند

ابن زياد به دستور يزيد با حيله و نيرنگ يك لشكر چند هزار نفري آماده كرد و به آنان دستور داد كه حسين بايد با من بيعت كند، اگر بيعت نكرد او را بكشيد و خانواده‌اش را اسير كنيد.

سربازان ابن زياد، امام‌حسين(ع) و دوستانش را در صحراي كربلا محاصره كردند. راه آب را به سوي خيمه‌هاي امام و يارانش بستند و گفتند: يا حسين اگر مي‌خواهي زنده بماني بايد با يزيد بيعت كني. امام فرمود: «يزيد كافر و بي‌ايمان است و من هرگز با او بيعت نخواهم كرد».

سه روز بود كه راه آب بسته شده بود و همه‌ي ياران امام تشنه بودند. روز عاشورا رسيد؛ امام(ع) و ياران باوفايش كه همه مردان شجاع و باايماني بودند با يزيد جنگيدند و صدها نفر از دشمنان را به خاك انداختند و خودشان نيز يكي يكي به شهادت رسيدند. روز دهم محرم سال 61 هجري بود كه لشكريان يزيد كافر و بي‌رحم، امام‌حسين(ع) و 72 تن از يارانش را كشتند و خيمه‌هايشان را آتش زدند و فرزندانشان را به اسارت بردند.

پيكر پاك امام(ع) را بعد از سه روز در كربلا به خاك سپردند.

آن دشمنان ز غفلت
فرزند مصطفي(ص) را


نور خدا نديدند
لب تشنه سر بريدند

امام‌حسين(ع) با شيوه‌ي جهاد و مبارزه خود عليه دشمنان اسلام به تمامي جهانيان نشان داد: زماني كه چهره‌ي واقعي دشمن شناخته شده و كنار آمدن و صلح نمودن با آنان، موجب نابودي اسلام و ذلّت مسلمين خواهد بود؛ بايد مقاومت كرد و با جان و دل فرياد برآورد كه: هيهات مِن الذّله، ما هرگز تن به ذلّت نخواهيم داد.

آنجا كه پرچم كفر
«هيهاتَ مِنَّ الذِّله»


با ظلم رفته بالا
باشد شعار مولا

اضافه کردن نظر