قرآن و عترت
پيامبر اكرم محمّد مصطفي(ص) ميفرمايند:
«اِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُالثَّقَلَيْنِ كِتَابِاللَّـهِ وَ عِتْرَتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّالْحَوْضُ يَوْمَالْقِيَامَةِ». يعني من به تحقيق در بين شما دو امانت گرانبها ميگذارم كه يكي كتاب خداوند مجيد، قرآن و ديگري عترت و اهل بيت من است و راه نجات و رستگاري، چنگ زدن بر دامن قرآن و اهل بيت(ع) است.
استاد زندهياد عابد تبريزي در اين خصوص چقدر زيبا فرموده است:
فرا گيرد تو را گر فتنهها چون ليل ظلماني
بيا اندر ظلال رحمت آيات قرآني
شنو با گوش جان از لعل گوهربار پيغمبر
كه گفت آنگه كه مي رفت از بسيط عالم فاني
الا امّت دو ثقل اينك امانت ميسپارم من
شما را از پي الهام و تلقينات رحماني
يكي باشد كتاباللّـه، ديگر عترت پاكم
جدايي اين دو را هرگز نه از تقدير يزداني
رسول گرامي اسلام فرمايد: «هر كس قرآن را شعار و ميزان خود سازد، خدا او را سعادتمند گرداند و هر كه قرآن را پيشواي خود گرداند و به آن اقتداء كند و آخرين پناهگاه خود نمايد خدا او را به سوي بهشت پرنعمت و خوشي، دلنشين و پايدار پناه ميدهد».
قرآن چگونه كتابي است؟ حضرت امامخميني(ره) ميفرمايند: «قرآن كتاب انسانساز، قرآن كتاب تحرّك و سدّي در برابر بيگانگان ـ قرآن حاوي همهي نيازهاي بشر ـ قرآن كتاب دعوت به عالم تعقّل ـ قرآن كتاب سيادت مسلمين ـ قرآن سفرهي گسترده براي استفادهي عموم ـ قرآن مركز همهي عرفانها و باب معرفتالله ـ قرآن ضيافت خدا از رسول اكرم(ص) ـ قرآن حاوي همهي جهات ـ قرآن كامل است و نيازي به دخالت آراء ندارد ـ قرآن كتاب تزكيهي نفوس از ظلمات و قرآن جامع لطايف و حقايق توحيد است».
امامباقر(ع) ميفرمايد: «به درستي كه خداوند فروگذار نكرده است چيزي را كه امّت اسلام تا روز قيامت محتاج آن نبود مگر آن كه در قرآن آن را بيان فرموده است. آري كتاب خداوند، كتاب هدايت و راهنماي سلوك انسانهاست و مربّي نفوس و شفاي امراض قلب و نوربخش سير اليالله است، هر سالكي به اين كتاب چنگ زند و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) را مفسّر كامل و نهايي قرآن بداند، رستگار است و مورد عنايت خداوند.
مولا علي(ع) ميفرمايد: «قرآن را بياموزيد كه بهترين گفتار و تفقّه و انديشه كنيد در آن كه قرآن بهار قلبهاست».
در اصول كافي از ابيعبدالله(ع) نقل ميكند: «قرآن عهد خداوند است به سوي بندگان او، پس سزاوار است كه هر مرد مسلماني در هر روز به آن عهد نظر كند و از آن پنجاه آيه قرائت كند.» و همچنين از امامسجاد(ع) نقل ميكند: «آيات قرآن خزانههايي است، پس هر وقت گشوده شد خزينهاي، سزاوار است كه نظر كني در آن».
و بايد آداب باطني تلاوت قرآن را نيز اهميّت قايل شويم كه ازجمله است: تفكّر در آيات الهي و فهم عظمت و بزرگي و جلالت و كبرياي قرآن و تطبيق مفادّ قرآن با حال خود و شفاي امراض قلبي و روحي با آن و نظر تعليم داشتن و استفاده نمودن و همچنين كوشيدن در دفع حجابها ازجمله: حجاب خودبيني ـ حجاب آراء فاسدن و مذاهب باطله ـ حجاب عدم تفكّر و تدبّر ـ حجاب معني تفسير به رأي ـ حجاب معاصي و حجاب حبّ دنيا و...
پيامبر عظيمالشأن ميفرمايد: «قرآن افضل است از هر چيزي جز خدا، پس هر كه قرآن را تكريم و تعظيم كند، پس خدا را تعظيم كرده است و هر كه قرآن را بزرگ نشمارد به حرمت خدا بياعتنايي كرده است».
«قرآن سفرهي رحمت رحيميّهي الهيّه است كه فقط براي انسان گسترده شده است. طعام اين سفره غذاي انسان است كه به ارتزاق آن متخلّق به اخلاق ربوبي ميگردد، و متّصف به صفات ملكوتي ميشود و مدينهي فاضله تحصيل ميكند و هيچ كس از كنار اين سفره بيبهره برنميخيزد ». و قرآن رسول گرامي اسلام را اسوهي حسنه براي تمامي انسانها ميداند: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِاللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَالْيَوُمِالْاَخِرَ وَ ذَكَرَاللَّهَ كَثيِرًا» «يعني همانا در وجود رسول خدا(ص) الگوي نيكويي است براي كسي كه اميد به خدا و روز رستاخيز دارد و خدا را بسيار ياد ميكند» و كلام رسول را وحي خويش ناميده و ميفرمايد: «وَ مَا يَنْطِقُ عَنِالْهَوَي، اِنْ هُوَ اِلاَّ وَحْيٌ يُوحَي، يعني او هرگز به هواي نفس سخن نگويد و آن جز وحي نيست كه به او فرستاده ميشود و اين پيامبر بزرگوار وصيّت ميكند كه: به قرآن و عترت من چنگ زنيد تا رستگار شويد. نزديكترين راه وصول به توحيد طريق قرآن و اهل بيت(ع) است، هر كس ميخواهد به مقامي از مقامات عارفان نائل شود بايد از اين راه حركت كند. شاعر بزرگ اهل بيت(ع) فؤاد كرماني رحمةالله عليه فرمايد:
براي هر در وصلي كليد معرفتيست
تو باب حق نگشايي چو گم كني مفتاح
شفيع امّت احمد كتاب و عترت اوست
كه اين دليل نجات است و آن سبيل نجاح
به خويش كرد، چو امّت، حرام فهم كتاب
ز ترك خواندن او خون عترت است مباح
ز ناسپاسي اين هر دو نعمت است «فؤاد»
كه كار امّت احمد نميشود اصلاح
قرآن سفرهاي است كه گسترده شده است براي همه مردم از هر زبان و از هر نژاد، سعي شود حداقل روزي بيست آيه از آن را تلاوت كنيم و با تأمّل و تفكّر در معاني آنها امراض روحي و رواني خويش را درمان كرده و راه حقيقت را با نورانيّت قرآن پيدا كنيم. «اِنَّ هَذَا القُرْءآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ
عارف سنائي فرمايد:
عجب نبود گر از ايمان نصيبت نيست جز نقشي
كه از خورشيد جز گرمي نبيند چشم نابينا
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
كه دارالملك ايمان را مجرّد بيند از غوغا
رسول گرامي اسلام محمّد مصطفي(ص) ميفرمايند:
«اِنَّ هَذَا الْقُرْءَآنَ مَأْدِبَةُ اللَّهِ فَتَعَلَّمُوا مَأدَبَتَهُ مَااْستَطَعْتُمْ، وَ اِنَّ اَصْغَرَالْبُيُوتِ لَبيِبٌ... مَأْدَبُهُ بِهِ فتح دال و ضمّ آن طعام مهماني است. اين مأدبه نُزل الهي است وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ.
اين مأدبه سفره است، قرآن سفرهي الهي است، هيچ كس از كنار اين سفره با دست خالي و تهي برنميخيزد. آن كس كه مصحف را گشوده و نوشتهاش را زيارت كرده است، به همين اندازه از اين سفرهي الهي لقمهاي برداشته است و بهرهاي برده است كه: «اِنَّالنَّظَرَ فِيالْمُصْحَفِ عِبَادَةُ» آن كس كه قرائتش كرد، لقمهاي بهتر از آن برداشته، و آن كس كه به ترجمهي تحتاللفظي آن آگاهي پيدا كرد، لقمه بهتر برميدارد و بهره بيشتر ميبرد و آن كس كه ميتواند آيات را با يكديگر تلفيق كند و ترتيب و انسجام بدهد تا نتايجي حاصل كند، او بهرههاي بهتر ميبرد؛ و همينطور به تعبير اميرالمؤمنين(ع): اقرا و ارق «يعني بخوانيد و بالا بياييد...».
بعد از آن، مرحوم سيّد وجهي ديگر در بيان مأدبهي حديث ياد شده، نقل كرده است به اين عبارت: اَلْمَأْدَبَةُ بِفَتْحِالدَّالِ مَفْعَلَةٌ مِنَالْاَدَبِ، مَعْنَاهُ اَنَاللَّـهِ تَعَالَي اَنْزَلَالْقُرْءَآنَ اَدَباً لِلْخَلْقِ وَ تّقوِيماً لَهُمْ. بدين وجه معني اَلْقُرْءَآنُ مَأْدَبَةُاللَّـهِ اين است كه قرآن براي ادب و تقويم خلق است. ادب نگاهداشت حدّ هر چيز است و تقويم، راست و درست ايستادن است، اين وجه با تعلّموا مناسبتر است. پس معني حديث اين كه قرآن ادب و دستور الهي است، از اين مأدبة اللّـه ادب فرا بگيريد و حدّ انساني خودتان را حفظ كنيد و نگاه بداريد و بدين دستور خودتان را راست و درست به بار بياوريد و به فعليّت برسانيد».
قرآن را كه مأدبةاللّـه شناختيم و دانستيم كه هم سفرهي پرنعمت و بركت خداوند تعالي است و هم ادبآموز و ادبكننده است و بايد اين حقيقت را نيز بدانيم كه معلّم و آموزشدهنده و آشناكنندهي بشريّت به اين سفرهي پرنعمت الهي، انبياء و اولياي الهي، حضرات معصومين(ع) هستند، بدون چنگ زدن به دامن اهل بيت(ع) از اين سفرهي گستردهي الهي نيز محروم خواهيم بود. چرا كه فرمود: اِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُالثَقَلَيْنِ كِتَابَاللَّـهِ وَ عِتْرَتِي لَنْ يَفْتَرِقَاَ حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّالْحَوُضُ يُوْمَالْقِيَامَةِ.
و حضرت اميرالمؤمنين(ع) در خطبهي 87 نهجالبلاغه ميفرمايند:
«پس كجا ميرويد؟ و كي بازميگرديد؟ كه علامتها برپاست و دليلها هويداست و نشانهها برجاست. گمراهي تا كجا؟ سرگشتگي تا كي و چرا؟ خاندان پيامبرتان در ميان شماست كه زمامداران حقّ و يقينند. پيشوايان دينند، با ذكر جميل و گفتار راست قرينند. پس همچون قرآن، نيك حرمت آنان را در دل بداريد و چون شتران تشنه كه به آبشخور روند، روي به آنان آريد».
و همچنين در خطبه 97 ميفرمايند: «به خاندان پيامبرتان بنگريد و بدان سو كه ميروند برويد و پي آنان را بگيريد كه هرگز شما را از راه رستگاري بيرون نخواهند كرد و به هلاكتتان بازنخواهند آورد. اگر ايستادند بايستيد؛ و اگر برخاستند، برخيزيد، بر آنها پيشي مگيريد كه گمراه ميشويد و از آنان پس نمانيد كه تباه ميگرديد».