آفات گفتار

.

آفات گفتار

زبان در دهان اي خردمند چيست؟         كليد در گنج  صاحب  هنر

«زبان مؤثّرترين وسيله و راحت‌ترين ابزار جهت ارتباط، ترجمه و بيان احساسات دروني، آموزش دانسته‌هاي بشر و بالاخره انتقال فرهنگ و تجارب از يك نسل به نسل ديگر بوده است. امّا اين زبان يك وسيله است و بديهي است كه كاربرد هر وسيله و كارآيي آن بستگي به نوع استفاده‌اي كه از آن مي‌شود و هدف شخصي كه آن را به كار مي‌برد دارد. از يك تيغ تيز، آشپز در آشپزخانه، قصّاب در مسلخ، پزشك جرّاح در اتاق عمل و قاتل در هنگام جنايت هر يك متناسب با قصد و خواسته‌ي خويش و بي‌شكّ با انگيزه‌هاي بسيار متفاوت استفاده مي‌كنند، پس زبان، شمشير تيز برّنده‌اي است كه مي‌تواند سر گوينده‌اش را بر باد يا نابينايي را راه از چاه ياد دهد.

امير مؤمنان(ع) مي‌فرمايد: «اَللِّسانُ سَبُعٌ اِنْ خُلِّيَ عَنهُ عَقَرَ». «زبان چون حيوان درنده‌اي است كه اگر رها كرده شود زخمي مي‌كند». و نيز فرموده است: «كَمْ مِنْ اِنْسَانٍ اَهْلَكَهُ لِسانُهُ»؛ چه بسيار انساني كه زبان او را هلاك و نابود ساخت.

زبان را مي‌توان سخنگو، مخبر و نماينده‌ي ساير اعضاي بدن آدمي دانست كه هم مي‌تواند موجب آرامش و آسايش و راحتي اعضاي بدن باشد. هم مي‌تواند باعث دردسر، آزار و اذيّت آنها گردد.

«حكايت چنان شنودم كه هارون‌الرّشيد خوابي ديد بر آن جمله  كه پنداشتي كه همه‌ي دندان‌هاي او از دهن بيرون افتادي به يك بار، بامداد معبّري را بياورد و پرسيد كه تعبير اين خواب چيست؟ معبّر گفت: زندگاني اميرالمؤمنين دراز باد، همه‌ي اقرباي تو پيش از تو بميرند چنان كه  كسي از تو باز نماند. هارون گفت: اين مرد را صد چوب بزنيد كه چنين دردناكي سخني در روي من بگفت. چون همه‌ي قرابات من پيش از من جمله بميرند پس آنگه من كه باشم؟

خوابگزاري ديگر بياوردند و همين خواب به وي بگفت. خوابگزار گفت: بدين خواب كه اميرالمؤمنين ديد دليل كند كه خداوند، دراز زندگانيت بود از همه‌ي قرابات خويش، هارون گفت: طَرِيقُ‌‌الْعَقْلِ وَاحِدٌ (يعني راه خرد يكي است) تعبير از آن بيرون نشد امّا از عبارت تا عبارت بسيار فرق است اين مرد را صد دينار بدهيد».

حضرت امام‌صادق(ع) فرمودند:

«روزي نيست مگر اين كه هر يك از اعضاي بدن در مقابل زبان تواضع و تعظيم مي‌كنند و مي‌گويند تو را به خدا سوگند مي‌دهيم كه مبادا به خاطر تو ما عذاب ببينيم».

اي زبا ن تو بس زياني مر مرا

چون تويي گويا چه گويم من ترا

اي زبان هم آتش و هم خرمني

چند اين آتش در اين خرمن زني

در نهان جان از تو افغان مي‌كند

گرچه هر چه گوييش آن مي‌كند

اي زبان هم گنج بي‌پايان تويي

اي زبان هم رنج بي‌پايان تويي

پس بايد اين شمشير دودَم را همواره تحت نظر و مراقبت قرار داد تا از آثار بد آن در امان باشيم. منطقي نيست كه هر چه به ذهن مي‌آيد بدون بررسي و بدون توجّه به نوع و كيفيّت و كميّت سخن، آن را به زبان آورد، سخن بايد به گونه‌اي باشد كه در نهايت موجب سرافكندگي و پشيماني گوينده و باعث خسارت و آسيب‌ مادّي و معنوي شنونده يا به هدر دادن وقت ديگران و بسياري از خطرها و ضررهاي ديگر نشود.

به قول پدر ادبيّات جهان، شيخ اجل، سعدي شيرازي رحمة‌الله عليه:

زبان بريده به كنجي نشسته صُمٌّ بُكم

بِه از كسي كه نباشد زبانش اندر حُكم

و در جاي ديگر فرمايد:

زبان در دهان اي خردمند چيست؟

كليد در گنج صاحب هنر

چو در بسته باشد چه داند كسي

كه جوهرفروش است يا پيله‌ور

***

اگرچه پيش خردمند خاموشي ادب است

به وقت مصلحت آن بِه كه درسخن‌كوشي

دو چيز طيره‌ي عقل است، دم فرو بستن

به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي

***

از بهترين اعمال در نزد خداوند حفظ زبان است. رسول گرامي اسلام فرموده است: «هر كسي كه مردم از زبان او بترسند از اهل جهنّم است». پس مواظب باشيم تا از اهل جهنّم نباشيم در اين بخش نام چهل گناه از گناهان زبان يادآوري مي‌شود، كه ان‌شاء‌الله با استمداد از حضرت حقّ جل‌ّ جلاله، همه‌ي اين گناهان را با حفظ زبان خويش ترك كنيم و رضايت خداوند متعال را جلب نماييم.

1 ـ غيبت كردن ـ

2 ـ دروغ گفتن.

3 ـ قسم دروغ.

4 ـ وعده‌ي دروغ.

5 ـ مزاح زياد.

6 ـ بدخلقي.

7 ـ دل‌ شكستن.

8 ـ آبروريزي.

9 ـ تهمت زدن.

10 ـ طعنه زدن.

11 ـ حكم ناحقّ.

12 ـ سرزنش‌بي‌جا.

13 ـ مسخره‌كردن.

14 ـ نااميد كردن.

15 ـ ريا در گفتار.

16 ـ امر به منكر.

17 ـ نهي‌ازمعروف.

18 ـ زخم‌زبان‌زدن.

19 ـ شهادت‌ناحقّ.

20 ـ كبر در گفتار. 21 ـ شايعه‌پراكني.

22 ـ بدعت در دين.

23 ـ رنجاندن‌مؤمن.

24 ـ فحش و ناسزا گفتن.

25 ـ خشونت در گفتار.

26 ـ سخن‌چيني كردن.

27 ـ به نام بد صدا كردن.

28 ـ شوخي با نامحرم.

29 ـ تملّق و چاپلوسي.

30 ـ فرياد زدن بي‌جا.

31 ـ  لعنت كردن.

32 ـ اظهار حسد و بخل.

33 ـ با مكر و حيله سخن گفتن.

34 ـ خبر را ندانسته گفتن.

35 ـ تحريف مسايل ديني.

36 ـ فاش كردن اسرار مردم.

37 ـ عيب‌جويي از ديگران.

38 ـ تصديق كفر و شرك.

39 ـ بدزباني با مردم به هنگام معاشرت.

40 ـ تقليدصداي كسي براي مسخره كردن.

 

نظرات  

 
+1 #1 قیصر 1391-12-27 18:41
سلام . بنده میدونم که این سوالم نامربوط هستش ولی استاد فانی در یک جلسه که تشریف آوردن کانون مداحان فرمودند" برای اینکه مداح خوبی شد چند نکته در سایت در مصاحبه فرموده اند" میخواستم لینک آن صفحه را بدهید بنده پیدا نکردم
نقل قول
 

اضافه کردن نظر