طهارت نفس
طهارت نفس
بسم الله الرحمن الرحیم
طهارت دو نوع است: طهارت ظاهري و طهارت باطني. طهارت ظاهري همان طهارت تن انسان است از احداث و اخباث، و طهارت باطني، طهارت جان است و آن همان طهارت از ظلمات معاصي و خبايث عقايد و اخلاق است و به عبارت ديگر طهارت ظاهري همان «وضو، غسل و تيمّم» است كه شرح آن در رسالههاي عمليّهي مراجع است.
يك روز در محضر شريف حضرت استاد حسنزاده آملي بوديم، از استاد راهنمايي خواستيم و بدينگونه اندرز فرمودند: «از اهمّ واجبات همّت در طهارت است، طهارت جسم، طهارت روح و طهارت در دوست و طهارت در كتاب و مطالعه و... و بعد فرمودند: بعد از آن كشيش نفس كشيدن.
يك لحظه تو غافل ز بر شاه نباشي
شايد نظري كرد تو آگاه نباشي
در پيش عارفان اسرار حقيقت طهارت پنج مرتبه دارد:
«اوّل طهارت ظاهر است از احداث و اخباث و فضلات، كه عموم و خصوص امّت را شرع بدان تكليف كرده است. و حصول آن بر آب و خاك موقوف است.
مرتبهي دوّم طهارت اعضاء سبع است از معاصي و محضورات شرع. و حصول آن بر ورع و عفّت موقوف است. و اين غايت مراتب عوام است.
مرتبهي سوّم طهارت دماغ است از خيالات فاسد و اوهام رَدّي. و آن به حكمت حاصل آيد؛ نه اين حكمت كه ميان خلق مشهور است، آن حكمت كه «... وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أوُتِيَ خَيراً كَثيِراً...»
مرتبهي چهارم طهارت روح است از صفات مهلك و اخلاق مذموم و عقايد باطل و آن طهارت مستفاد از علم معرفت و تقوي بود و اين منتهاي مراتب خواصّ است.
مرتبهي پنجم طهارت دل است از ظلمات التفات به ماعداي حقّ عزّ سلطانه و اين طهارت به توحيد و اخلاص و عشق حاصل آيد و اين مرتبهي خواصّ خواصّ است».
استاد بزرگوارم حضرت آيتالله سيدحسن عاملي ميفرمودند: «دائم الوضو باش كه طهارت ظاهري منجر به طهارت باطني است».
اگر دل را از زنگار معاصي، صيقلي كنيم محلّ انوار الهيّه گشته و حقيقت در آن ظهور خواهد كرد.
دفتر حقّ است دل به حق بسپارش
نيست روا پر نقوش باطله باشد
چنان كه گذشت آخرين مرتبهي طهارت، طهارت دل است، دل هر چقدر پاكتر است، طهارت باطن، ظاهر شود و از انسان جز حقّ و حقيقت، چيزي صادر نگردد. چرا كه از كوزه همان برون تراود كه در اوست.
شست و شويي كن وآنگه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده
به طهارت گذران منزل پيري و مكن
خلعت شيب چو تشريف شباب آلوده
امامصادق(ع) ميفرمايند: «اَلْقَلْبُ حَرَمَ اللهِ فَلَا تُسْكِنْ فِي حَرَمِ الله غَيرَاللهِ» يعني قلب حرم خداوند تبارك و تعالي است، غير از او كسي ديگر را به آن راه ندهيد. يعني پاسبان حرم دل باشيد؛ به قول حافظ شيرازي:
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
تا در اين پرده جز انديشهي او نگذارم
و باز استاد حسنزاده آملي فرمودند: «قرآن دستورالعملي است كه تطهيركننده و تعليمدهنده است.
خداوند سبحان فرمود: لَا يَمُسُّهُ اِلَّا الْمُطَهَّرُونَ... عالم مَطهَّر ميتواند قرآن را به همه ابعادش مسّ كند و عالم متقي در نزد خداوند مكرّم است» .
و خداوند متعال در سورهي شمس ـ آيه 9 و 10 بعد از يازده سوگند پي در پي ميفرمايد: رستگار كسي است كه در تزكيهي نفس خود بكوشد و ضمير خويش را از افكار بد و اخلاق ناپسند منزّه بسازد. قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكَّيهَا وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّيهَا. بايد اول پاك شد سپس آرزوي لقاي پاكان كرد.
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آيينهي پاك انداز
غسل از اشك زدم كاهل طريقت گويند
پاك شو اوّل و پس ديده بر آن پاك انداز
هركس ميخواهد اهل سلوك باشد بايد نفس خود را پاك و طيّب و طاهر گرداند، چرا كه:
گر طهارت نبود كعبه و بتخانه يكيست
نبود خير در آن خانه كه عصمت نبود
پس همّت به طهارت از اهمّ واجبات است.